جوانی، گه کار و شايستگی است گه خودپسندی و پندار نیست
جوانی، هنگام کار کردن است و زمان غرور و خیال پردازی نیست.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
گه |
هنگام |
خودپسندی |
غرور |
پندار |
خیال پردازی |
چو بفروختی، از که خواهی خريد؟ متاع جوانی به بازار نیست
وقتی جوانی را از دست دادی، هرگز نمی توانی آن را بخری زيرا کالای با ارزش جوانی در بازار نیست.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
متاع |
کالای با ارزش |
بازار |
منظور دنیا |
آرایه ادبی:
متاع جوانی ß تشبیه »جوانی به کالا تشبیه شده است»
بفروختی، متاع، بازار، خريد ß مراعات نظیر
غنیمت شمر، جز حقیقت مجوی که باری است فرصت، دگر بار نیست
قدر فرصت ها را بدان و فقط به دنبال حقیقت باش زيرا فرصت يک بار برای انسان پیش می آيد.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
غنیمت |
قدر دانستن |
باری |
يک بار |
مپیچ از ره راست، بر راه کج چو در هست، حاجت به ديوار نیست
از راه راست منحرف نشو. وقتی در هست چرا از ديوار بالا می روی؟
مفهوم بیت:
به سمت کارهای بد و ناشايست نرو
آرایه ادبی:
راست، کج ß متضاد
مپیچ از ره راست ß کنايه از منحرف شدن
در، ديوار ß مراعات نظیر
ز آزادگان، بردباری و سعی بیاموز، آموختن عار نیست
از انسان های آزاده، صبر و تلاش بیاموز زيرا آموختن، عیب و زشت نیست.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
بردباری |
صبر |
آزادگان |
جوان مردان |
عار |
عیب، ننگ |
به چشم بصیرت به خود در نگر تو را تا در آيینه، زنگار نیست
تا زمانی که دلت دچار گناه و آلودگی نشده، از روی آگاهی به خود نگاه کن »به خودشناسی بر«.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
بصیرت |
آگاهی |
دَر نگر |
نگاه کن |
زنگار |
آلودگی »منظور گناه» |
آرایه ادبی:
آيینه ß منظور دل
همی دانه و خوشه، خروار شد ز آغاز، هر خوشه خروار نیست
هر دانه ای اول به خوشه و بعد به خروار تبديل می شود. از اول هر خوشه، خروار نبوده است.
واژه |
معنی واژه |
واژه |
معنی واژه |
خروار |
مقدار بار يک الاغ |
خوشه |
چند دانۀ به هم پیوسته |
مفهوم بیت:
انسان ها برای رسیدن به هدف بايد اندک اندک و گام به گام قدم بردارند.
آرایه ادبی:
بیت مورد نظر يادآور ضرب المثل ß قطره قطره جمع گردد وانگهی دريا شود.
همه کار ايام، درس است و پند دريغاً که شاگرد هشیار نیست
همۀ کار روزگار، درس و پند دادن است. افسوس که شاگرد هوشیار و آگاهی وجود ندارد.
واژه |
معنی واژه |
دريغاً |
افسوس |
آرایه ادبی:
درس، شاگرد ß مراعات نظیر